كرمانج اصيل



مراسم خواستگاري كرمانجها

 1- مراحل مقدماتی

در جامعه عشایری، بخش اعظم فعالیت های مرتبط با تولید و کلیه امور جاری منزل در دست زنان می باشد و به بیان دیگر، زندگی عشایر، بدون وجود زنان میسر نمی باشد. از این رو، مرد کوچ نشین، بدون وجود زن خود ،هرگز نمی تواند گله را اداره کند و حتی ممکن است قادر به ادامه زندگی سنتی کوچ نشینی هم نباشد. برای مرد کوچ نشین، ازدواج یا زندگی در خانواده ای که قبلاً تشکیل شده،یکی از ضروریات تداوم کوچ نشینی است وبا توجه به اهمیت نقش زن در زندگی عشایری، ازدواج مجدد مردانی که همسرشان فوت نموده، خیلی زودتر از آنچه میان شهرنشینان معمول است، انجام می گیرد. در مورد جوانان نیزبه همین صورت  است. هر گاه هنگام ازدواج جوانی فرا رسد، نزدیکانش به فکرمی افتند تا همسری برایش انتخاب کنند و چنانچه پدر و مادر در این زمینه کوتاهی کنند، خود جوان، مقصود خویش را از طریق دوستان، به گوش  بزرگترها می رساند و آنان نیز، برای داماد کردن جوان، آستین بالا می زنند.

در ارتباط با ازدواج، در ایلات کرد همانند سایر شهرهای کوچک و روستاها و عشایر ایران، از قدیم الایام رسم براین بوده که دختران هر طایفه را به پسران همان طایفه شوهر می دادند و در رعایت و انجام این رسم،  حمیت و تعصب داشتند.انتخاب همسر برای پسر، درمیان کردهای کوچ نشین، اغلب در ییلاق – که طایفه ها، چادرهای خود را در کنار یا نزدیک یکدیگر برپا می کردند و به کار عشایری می پرداختند – صورت می گرفت. به این ترتیب که پسران و دختران به هنگام آوردن آب از چشمه، شیردوشی یا گذر گله ، یکدیگر را می دیدند و به هم دل می بستند و همسر دلخواه خود را انتخاب می کردند. پسر، پس از دل بستن به دختر دلخواه، موضوع را با مادر یا خواهر خود،مطرح می کرد. منتهااز آن جایی که ازدواج در ایلات کرد خراسان ازنوع درون گروهی بود، خانواده ها مایل به ازدواج دخترانشان با افراد بیگانه نبودند. به همین علت، بیشتر ازدواج هایی که در ایلات کرد رواج داشت، ازدواج   درون گروهی بود،مانند ازدواج دختر عمو با پسرعمو. هدف از این نوع ازدواجها، علاوه بر این عقیده که «عقد دختر عمو و پسرعمو درعرش بسته شده»، بیشتر حفظ نام و میراث خانوادگی بود.

خواستگاری در میان ایلات کرد شمال خراسان چه برای اقوام نزدیک و چه دور، تقریبا یکسان بوده است. خواستگاری با اقدام پدرو مادر پسر – که معمولا در مرحله اول زنها هستند – وبا رفتن به خانه دختر مورد نظر، شروع می شود تا نظر پدر و مادر دختر را نسبت به خود جلب کنند.

خواستگاران از نزدیکان داماد یا پیرزنهایی که ازاعتبار و تجربه کافی برخوردارند، انتخاب می شوند و در اغلب مواقع، مادر داماد به همراه خواستگاران نمی رود. خواستگاران وظیفه دارند دختر را از نظر اصالت خانوادگی، جمال، کمال و توانایی کار در عشیره بپسندند و پرس و جو نمایند که دختر خواستگار دیگری  نداشته باشد. البته واضح است در این بررسی ها، به گونه ای رفتار نمی کنند که زننده و یا جنبه ی توهین آمیزداشته باشد. پس از مقدمه چینی ها، اگر خواستگاران، دختر را نپسندند به زودی خداحافظی کرده و می روند اما اگر دختر مناسب و مورد پسندشان واقع شود، موضوع را بی پرده با مادر و خویشاوندان دختر در میان می گذارند و می گویند آمده اند تا دخترشان را برای فلان شخص خواستگاری نمایند. مادر و خویشان دختر اجازه می خواهند و در جواب می گویند بر روی چشم، اجازه بدهید تا با دختر، پدر و دیگر خویشان، موضوع را در میان بگذاریم. مهمانان نیز، اجازه رفتن گرفته، و قول می گیرند چند روز بعد بیایند و خبر بگیرند. خانواده دختر در مدتی که معین کرده اند موضوع را با بستگان خود در میان گذاشته و شور و مشورت می کنند.

در این گونه گفتگوها اغلب ناسازگاری های شدیدی اتفاق می افتد. به ویژه هنگامی که جوانانی از خانواده  خود مانند پسرخاله، پسردایی، پسرعمو و جز آنها به دختر نظر داشته باشد. در این گونه مواقع، عاقبت مادر دختر نظر خود را موافق می سازد و در هر حال در موعد مقرر تصمیم نهایی گرفته می شود. در روز مقرر پیکی از سوی خانواده پسر می آید که: «شما قولی به خانواده فلانی داده بودید حالا اجازه می دهید که خواستگاران رسما به خدمت برسند؟» اگر پاسخ خانواده دختر منفی باشد موضوع به کلی فراموش می شود.چنانچه پاسخ مثبت باشد پدر دختر به پیک خانواده پسر می گوید: «مانعی ندارد» ، و اگر پسری از اقوام عروس، داوطلب ازدواج با این دختر باشد و خانواده دختر نیز موافق با وی باشد، خانواده پسر داوطلب در این امر تعجیل می کند و پا پیش می گذارد.

 

۲- خواستگاری رسمی

به هر صورت، خواستگاری رسمی شروع می شود. پدر داماد، همراه چند نفر از ریش سفیدان و بزرگتران طایفه برای گفتگو و قول و قرار گذاشتن به منزل پدر دختر رفته و موضوع خواستگاری را مطرح می کنند. خواستگاران – که به اصطلاح، طرف های داماد هستند – از طرف های دختر – که پدر دختر برای مجلس دعوتشان کرده است – می پرسند که شما می خواهید چگونه رفتار کنید؟ چرا که جهیزیه و لوازم مورد نیاز کلاً بر عهده خانواده داماد است یعنی داماد باید جهیزیه را تهیه کرده یا پولش را بدهد. در این ارتباط معمولاً سه روش وجود دارد:

۱- ممکن است خانواده دختر، قبلاً دختری شوهر داده باشند در این صورت می گویند: مثل فلان دختر که پیشتر شوهر کرده است. بنابراین هر چه در مورد دختر قبلی صورت گرفته در مورد این دختر نیزانجام می شود.

۲- اگر پیش از آن، دختری شوهر نداده باشند به هم ترازان خود نگاه می کنند که چگونه و با چه شرایطی دختر شوهر داده اند پس به همان طریق رفتار می کنند.

۳- در غیر این صورت، با بحث و گفتگو و چانه زنی به تفاهم می رسند تا به «ده ده» یا «پنج پنج» یا «شش شش» یا رقمی دیگر می رسند.

مثلا اگر «پنج پنج» توافق کرده باشند منظور این است که پنج من روغن، پنج دست رختخواب، پنج راس گوسفند، پانصد تومان پول. پنج مثقال طلا و جز آن.

اما چنانچه داماد متمکن بود، حتی پیشنهاد خانواده عروس را افزایش می داد. سپس عده ای از خانواده دو طرف برای خرید اثاث و لوازم تعیین شده روانه شهر می شدند. اگر در ده یا ایل، ملایی نبود، عروس و داماد را جهت عقد ازدواج به شهر می بردند. چیزهای لازم را خریداری می کردند و به ده یا ایل می آوردند و لوازم خریداری شده را به منزل داماد می بردند.

 

ازدواج کرمانج ها ، مراسم جشن عروسی کرمانجی

۳- مراسم شیرینی خوری

روز بعد، پدر یا بزرگتر داماد، دعوتنامه ها را برای مهمانان راه دور می فرستاد یا پیکی را همراه با کاغذ روانه می کرد و خود، مابقی مهمانان را دعوت می نمود و برای اهالی کاسه ای پر از شیرینی و آب نبات کرده، تک تک خانواده ها را جهت مراسم شیرینی خوری (قند شکستن) دعوت می کردند. سپس در روز موعود همه ی مهمانان به منزل پدر داماد می آمدند. قبل از روز انجام مراسم، ابتدا از خانه داماد مقداری برنج، روغن، نان(یاآرد)، قند، چای، شیرینی و یک یا چند گوسفند به خانه پدر دخترفرستاده می شود، تا برای شام آن شب مهمان دو طرف، تدارک لازم را ببینند.

در خانه داماد نیز شور و غوغایی به پا می شد. مهمانان، در هنگام ورود به خانه داماد، با گفتن «مبارک باد! میزبان خود را شاد می کردند و در مقابل، میزبانان هم با نقل و شیرینی از آنان پذیرایی می نمودند. آنگاه، مهمانان همراه با نوازندگان، دو تارچی ها (عاشقها)، ساز و دهل و سرنا در پیش، و در حالی که زنان با لباس محلی و چادر سفید و خنچه ای که در آن کله قندی قرار داده، و روی آن را با شال قرمز رنگی پوشانده و روی سرگذاشته، به دنبال هم و حدود ساعت سه، چهار بعدازظهر روانه ی منزل عروس می شدند.

در نزدیکی خانه عروس، ریش سفیدان و بزرگان خانواده عروس، به پیشواز خانواده داماد می آمدند و در برخی از ایلها گوسفندی نیز در پیش پای ایشان قربانی می کردند. سپس به همراه مهمانان به سوی منزل پدر عروس باز می گشتند. در آستانه در منزل پدر عروس، خانمی با منقل برافروخته و اسفند در داخل سینی به انتظار می ایستاد و به محض ورود مهمانان به آنان خوش آمد می گفت.

مراسم ازدواج کرمانجی ، مردان و زنان کرمانج

۴- شیر بها

مهمانان  به فراخور حال، با اهدای مبلغی پول و تبریک گفتن، وارد منزل پدر عروس می شدند. نوازندگان نیز به استقبال مهمانان تازه وارد رفته، انعامی از آنان می گرفتند سپس به داخل منزل، دعوت و با نقل و شیرینی و چای پذیرایی می شدند. بعد از پذیرایی، نوازندگان ساز و دهل، شروع به نواختن آهنگ های محلی می کردند. سپس ریش سفیدی که نقش بزرگتر را بر عهده داشت، دستور می داد خوانچه ها را از اتاق دیگر به اتاق پذیرایی بیاورند و به یکی از خدمتکاران اشاره می کرد تا پوشش خوانچه را بردارد. پس از برداشتن خوانچه ها، ریش سفید خانواده عروس، رو به مهمانان می کرد و می گفت:«اگر امانتی دارید تحویل بدهید.»

یکی از اعضای خانواده داماد که آوردنده ی پول بود پیش می رفت و پول را که در دستمال ابریشمی پیچیده، تقدیم می کرد. ریش سفیدان خانواده عروس، به رسم احترام سر فرود می آوردند و دستمال پول را می گرفتند و به شمارش آن می پرداختند. بعد مبلغی از آن را در همان دستمال پیچیده و بر می گرداندند. این رسم و سنتی است دیرین که پدر عروس از مبلغ تعیین شده مقداری را تخفیف می داد و در واقع نسبت به داماد خود گذشت می کرد، ضمناً به این طریق می خواست دستمال را خالی برنگرداند.

«دکتر محمد حسین پاپلی یزدی » ، مؤلف کتاب «کوچ نشینی در شمال خراسان» درباره این مبلغ می نویسد: «در سال ۱۳۵۸(ش)، بین کوچ نشینان خراسان، مجموع پولی که برای ازدواج با یک دختر از پسر مطالبه می شد، مبلغ ۴۵۰۰۰۰ ریال بود که علاوه بر آن ، پسر باید چند راس دام هدیه می داد و هزینه های مربوط به ازدواج را نیز متقبل می شد. در همین سال، هزینه های کلی ازدواج برای پسری کوچ نشنین از خانواده ای متوسط، بالغ بر ۵۶۰۰۰۰ ریال میشد. در حالی که در همین سال، ازدواج برای یک پسر جوان روستایی از خانواده ای متوسط حداکثر ۱۲۸۰۰۰ ریال هزینه در بر می داشت…» در واقع چنانکه مرسوم است، پولی که به عنوان هدیه یا شیربها به پدر دختر داده می شد باید هزینه خرید جهیزیه لازم برای استقرار زوج جوان شود که معمولا وسایل یک زندگی عادی ایلیاتی است. سپس دو نفر ملا از طرف عروس و داماد – اگر عروس و داماد از دو ده یا طایفه بودند – به میان مجلس می آمدند و پس از فرستادن چند صلوات، یکی از آنانکه از جهت علم، سن، مقام روحانیت یا سید بودن بر دیگری مقدم بود، در آنجا می ماند و دیگری به احترام ملای اعلم کنار می رفت و او دو کله قند را برداشته و سر آنها را طوری به هم می زد تا بشکنند. وقتی قند شکسته می شد،حاضران در مجلس هلهله می کنند و دست می زنند. ملا، نخستین تکه قند را به داماد می دهد. آنگاه چند نفر قندها را در تکه های بزرگ شکسته، در یک سینی می گذارند و جلوی حاضرین می گردانند. هر کس تکه ای بر می دارد. نوک قندها را نیز به عنوان تبرک به خانواده عروس و داماد می دهند.

ازدواج کرمانجی ، مراسم ازدواج زنان و مردان کرمانج

 ۵- حنا بندان

درحنابندان رسم این است که در خانه داماد کمی از همان حنایی که برای داماد تهیه شده در ظرفی ریخته و یکی از زنان وابسته به خانواده،آن را به خانه عروس می برد. این ظرف حنا، باید با چند هدیه مناسب و قیمتی برای عروس ،همراه باشد. در گذشته رسم بر این بود که چند سکه ناصرالدین شاهی هم به همراه حنا برای عروس می فرستادند. در شب حنابندان، تعدادی از همسالان و دوستان عروس به دور او جمع شده و شادی می کنند. زنان خانواده داماد هم به اتاق دختر هدایت شده و با کسب اجازه از مادر عروس ، حنابندان را شروع می کنند. پیش از شروع حنابندان، عروس دست راست خود را در حالی که شال قرمز رنگی بر روی آن انداخته شده بالای سر قرار می دهد و حاضران، بخصوص زنان خانواده ی داماد، هر یک به فراخور حال، هدیه ای در کف دست او می گذارند(قبلاً بیشتر، سکه های طلا و نقره بود) بعد، یک نفر سکه ها را گوشه چارقد عروس می بست و حنابندان آغاز می شد.

درطول مدت زمانی که حاضرین مشغول حنابستن به دستهای عروس بودند، برخی از زنان آواز می خواندند و شعرهایی که می خواندند اغلب چند پهلو و طعنه آمیز بود، مثلا خواهر عروس می گفت: «دختر ما را به التماس بردید» و خواهر داماد می گفت: «باالتماس، دخترتان را به ما دادید». سپس به مهمانان شام داده می شد و پس از حنابندان، دختر و پسر رسماً نامزد یکدیگر به حساب می آمدندو از همین روز عروس به رسم  احترام، صورت خود رابه هنگام روبه رو شدن با بستگان داماد می پوشانید و با آنان طرف صحبت نمی شد و هرگاه در کوچه کسی از خانواده داماد را می دید، چنانچه راه گریزی داشت، از چشم او دور می شد و گوشه چادر خود را طوری روی سر قرار می داد که صورتش معلوم نشود و در صورتی که سوالی از وی می شد فردی را واسطه قرار می داد و اگر به چنین کسی دسترسی نداشت، با اشاره به پرسش ها پاسخ می داد. این وضعیت، در گذشته گاهی تا تولد چندین فرزند نیز ادامه می یافت و داماد نیز سعی می کرد با پدر عروس مواجه نشود و چنانچه برای دیدن عروس به منزل آنها می آمد       می بایست پاسی از شب گذشته به منزل یکی از نزدیکان عروس مانند خاله یا خواهر او         می رفت. او هم به مادر عروس خبر می داد تا جایی برای دیدار عروس و داماد تعیین             می کردند؛ آن هم به این شرط که پدر و برادران عروس بویی از قضیه نبرند و قبل از اذان صبح نیز می بایست داماد، عروس را ترک کرده به منزل خود باز می گشت. البته، گاهی داماد با انداختن چند پاره سنگ به پشت بام خانه یا چادر عروس، حضور خود را اعلام می کرد.

در فاصله نامزدی تا عروسی هر قدر هم طول کشد، داماد موظف است هنگام فرا رسیدن جشن های ملی  و مذهبی چیزهایی از قبیل قند، برنج و روغن، همراه هدایای قیمتی به خانه عروس بفرستد. البته، خانواده عروس نیز خنچه داماد را خالی بر نمی گرداندند و معمولاً یک قواره پارچه پیراهنی برای داماد در آن می گذاشتند. به این ترتیب مراسم ازدواج یک زوج را انجام می دادند.   

 

اوکسین ادز معتبرترین و بزرگترین سیستم کسب درآمد وبمسترها

29 تير 1389برچسب:,

  توسط حسن زاده  |
 

شرح مختصري ازملك الشعراي كرمانج جعفرقلي زنگنه

جعفر قلی زنگلی

جعفر قلی
وی از ایل زنگلا بود و در خانواده ای ساده روستایی در قلعه گوگان واقع در شکاف کوهی در شمال شرقی قوچان دیده به جهان گشود. در کودکی از مکتب خانه می گریخت و لذا مدارج تحصیلی را طی نکرد اما چنانکه از اشعارش بر می آید به چهار زبان احاطه داشت و در ترکیب بند معروف « دلبرامن» ، « من له ته جاری نظر کربی ملال» که به آهنگ شاختایی خوانده می شد تبحر خود را به اثبات رسانده و یک لنگه ترکی، یک لنگه کردی و یک لنگه فارسی آورده است. روایت است در دوران جوانی جذبه شهودی به او دست داده و عاشق زیبا رویی به نام ملواری شد و در پی آن مجنون وار سر به کوه و بیابان گذاشت و او را از سنگ ها و صخره ها طلب کرد و از واحد های میان راه بی تردید ولی در آن ایام بی بهره از سواد بوده چنانکه خود می گوید: « با سواد نیستم قسم به جزء جزء قرآن که شاعرم» اما چندان دور از ذهن نیست که در اواخر عمر علاوه بر خواندن قادر به نوشتن نیز بوده باشد.

 

 
از زمره روایاتی که به شخصیت جعفر قلی در هاله ای از تقدس و تبرک جنبه اسطوره ای بخشیده مربوط است به مردم گوگان و مرحوم برات سام کپکان: جعفر قلی هنوز کودکی بیش نبود که پدرش به سرای واقعی شتافت، پس از چندی عمویش با مادر او ازدواج کرد جعفر قلی را به مکتب خانه گذاشتند اما او گاه و بی گاه از مکتب خانه می گریخت پنها نی از روستا خارج می شد و به داخل شکاف کوهی در نزدیکی گوگان می رفت و ظهر هنگام تعطیل شدن مکتب به خانه می گشت. مادر پس از مدت ها از این موضوع با خبر شد و پسر را نیز گرفت. هم او نقل می کند که در میان شکاف کوه بالاتر از گورستان گوگان دری باز شد و جعفر قلی به درون آن رفت دوازده سید نورا نی گرداگرد نشسته بودند جعفر قلی سلام کرد و سپس در میان آنان نشست مردم می گویند از عالم غیب قرآنی زر نگار و دوتاری با نوایی جانسوز به او اعطا شده بود.
 
جعفر قلی می گوید: دوتاری به من دادند، شب پیش در عالم رویا شب چهار شنبه بود که جعفر قلیخود را در رویا یافتم مرا شهر به شهر بردند و تا خیوه و بخارا گرداندند، پرده برداشتند و من آن گلزار را ندیدم بتی به زیبایش در هیچ دیاری نیافتم.
 
مردم منطقه ترانه های او را زمزمه می کنند و به فرزندان خود می آموزند و او را نظر کرده و مستجاب الدعوه می دانند و عاشق ملواری. دختری که کوچکترین نام و نشانی از او و قبیله اش بر زمین خدا نبوده و نیست.

 

 

اوکسین ادز معتبرترین و بزرگترین سیستم کسب درآمد وبمسترها

19 تير 1389برچسب:,

  توسط حسن زاده  |
 

زبان كردي

کردهای خراسان(کرمانج)به بیش از۳۰۰ سال است که مامور حفظ مرزهای شرقی کشور شده و در این دیار(کردستان غریب”خراسان شمالی)سکنی گزیده اند.این قوم یکی  از کهن ترین اقوام آریایی بوده و از شاخصه های فرهنگی خاصی در موسیقی “لباس “آداب و رسوم و زبان برخوردارند.بررسی هر یک از این شاخصه ها می تواند موجب شناخت بیشتری از فرهنگ و گذشته این سرزمین باشد.حسن روشان کارشناس ارشد ادبیات و عضو شورای شعر خراسان شمالی که در حال آماده کردن سه اثر برای چاب می باشد در نشستی دوستانه در پاسخ به سوالاتی در مورد قالبهای شعر کرمانجی می گوید:کرمانجی یکی از اصلی ترین شاخصه های زبان کردی می باشد. و مانند هر زبان دیگر فرهنگ و هنر مخصوص به خود را دارد.اصلی ترین قالبهای شعر کرمانجی “سه خشتی”"لو”"بانگی”و در این اواخر غزل”مثنوی”حتی اشعار نیمایی می باشد.اما در تعریف قالب سه خشتی باید گفت:سه خشتی نوعی قالب منحصر به فرد و بازمانده نو خسروانی عهد ساسانی است که از سه مصراع هشت هجایی تشکیل شده یعنی در مجموع بیست و چهار هجا یا به عبارتی دیگر همان خسروانی ها هستند که بعد از حمله اعراب در زبان پهلوی و فارسی از بین می رود اما در کرمانجی و کردی به حیات خود ادامه می دهد.”لو”قالب دیگری از شعر کرمانجی است که دارای مصراع های نابرابر می باشد و جایگاه قافیه نیز در آن ثابت نیست.لو”نوعی شعر آزاد است که ریتم و آهنگ به آن جهت می دهد.شعر کوهستانی است و هیچ قید و وزنی را نمی پذیرد.اما”بانگی”نوعی مرثیه و سوگ سروده است.زنان بیشتر بر سر مزار عزیزان این شعر ها را می خواندند.این قالب شعری فاقد وزن و قافیه است و آنچه به آن تشکل ساختاری می دهد ملودی و ریتم خواندن آن می باشد.وی درباره اصلی ترین مشخصه شعر کرمانجی می گوید:تمام تاریخ و فرهنگ”دغدغه ها “شادی ها “گریه ها”خنده ها”پیروزی ها”شکست ها”عشق ها و جدایی هادر فرهنگ کرمانجی در دو آینه شعر و موسیقی متجلی شده است.بنابراین اصلی ترین شاخص شعر کرمانجی فرهنگ و بوم”فضای ایل و کوچ “بدویت غنایی و ایلاتی می باشد.کرمانجی شعری است عینی و حسی و اگر ذهنی نیز شود ذهن در خدمت عین است.از سوی دیگراشعار کرمانجی سراینده ای مشخص ندارند.چوپانی بر سر کو هی “عاشقی در جلگه ای هموار”پیری در حسرت جوانی از دست رفته و همه مردم کرمانج به نوع از شاعران و آفریدگاران این ادبیات می باشند.وی معتقد است که تمام فرهنگ پوشش و آداب رسوم و فرهنگ کوچ کرمانجها را “در هر مقطعی از تاریخ می توان از طریق لو و سه خشتی باز آفرینی کرد.استاد روشان استفاده از قالب های جدید غزل”مثنوی ” و نیمایی را لازمه پویایی و دغدغه های نصل معاصر دانست و افزود :نسل شاعران امروز کرمانجی بسیار خوش فکر و هنر مندانه شعر می گویند و اگر چه فقدان رسم الخط و کتابت و یا ناهماهنگی در این خط الرسم مشکلی است که باید حل شود

اوکسین ادز معتبرترین و بزرگترین سیستم کسب درآمد وبمسترها

3 تير 1389برچسب:,

  توسط حسن زاده  |
 

 



الهي: آفريدي رايگان روزي دادي رايگان بيامرز رايگان تو خدائي نه بازرگان


 

 

 تمدن غنی و پیشینه تاریخی عظیم مردم کرد
 تاريخ كردها
 صنايع دستي كرمانجها
 مراسم خواستگاري كرمانجها
 شرح مختصري ازملك الشعراي كرمانج جعفرقلي زنگنه
 تاريخچه كرمانجها
 زبان كردي
 كرمانج يعني:
 قيام سردارعوض خان
 فلسفه انتقال كرمانج به خراسان
 تصاويرزيباوديدني ازرسومات كرمانجها

 

اسفند 1389
مرداد 1389
تير 1389
خرداد 1389

 

حسن زاده

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان كرمانج اصييلو آدرس hasanzadeh.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. http://hasanzadeh.loxblog.com





ازدون مرغ تاجون آدميزاد
بزرگترين سايت دانلودرايگان
گوشي رايگان 100 درصد واقعي!!!
ياعلي
EMO Girl
اخبار - سرگرمی - آموزش
داستانهاي موفقيت
يادفاطميون
بازمانده وصال
اتوسرويس خيري
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

 

سايت رسمي باشگاه فرهنگي ورزشي پرسپوليس
کیت اگزوز ریموت دار برقی
ارسال هوایی بار از چین
خرید از علی اکسپرس
الوقلیون

 

RSS 2.0
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 20
بازدید دیروز : 20
بازدید هفته : 63
بازدید ماه : 63
بازدید کل : 45972
تعداد مطالب : 11
تعداد نظرات : 11
تعداد آنلاین : 1



Alternative content